پردیس شهید مدرس سنندج

یادی از همکار گرانقدرمان تیمور عصمت یار

کسوت بازنشستگی تان گرامی باد

 

حال که بعد از سی سال خدمت صادقانه در سنگر  تعلیم و تربیت  از خدمت رسمی در  دانشگاه فرهنگیان یا همان بهتر بگویم "مرکز تربیت معلم " فارغ شده اید به  شما عزیر دوست داشتنی  تبریک گفته و از خداوند متعال برای شما بهروزی و سربلندی خواستاریم.

 

 

دیدم حرف برای گفتن زیاد هست ولی زبان بیان نیست و یا هست ، مجال بیان نیست   ولی حس کردم که یاد آوری دوستی و صفای آقای تیمور عصمت یار کمترین حقی است، که باید آن را بیان کرد لذا خود را وادار به نوشتن دیدم ولی نوشتن با همه حس خوبی که به آقای عصمت یار دارم سخت است .

 

امروزیکشنبه است17 ماه ریبع 1440چهارم آبان 97 میلاد حضرت ختمی مرتبت به روایت برادران اهل تشیع، یکی از روزهای خدا و شاید یکی از روزهای خوب خداو ...  ولی من و ما در دانشگاه  نیستیم . ولی دلمان آنجاست، من ایمان دارم که امروز آقای عصمت یار با تمام وجودش خدا را شکر کرد و عمیق ترین نفسها را  به لطف  این واگذاری کشید  اگر چه او همواره در امر خدمت کردن  به مردمی که دوستشان دارد ، خدمت به  جمعی که می شناختشان. برای خدمت به شریفترین قشر جامعه ، همت و تلاش مضاعف  داشت واز زیر بار مسئولیت شانه خالی نمی کرد و نمی کنند.

 

بله روزگار میگذرد و از گذرش میگذریم و در این گذار٬ از ما میگذرند و  شاید اصلا دیده هم نشوی  شاید  این حرف دل خیلی ها  باشد و یا درد دل خیلی ها را باز کنند.

 

فرجام هر پُست و مقامی  روزی واگذاری است، فرجام  خدمت آقای تیمور عصمت یار در دانشگاه فرهنگیان حکایت دیگری دارد .

 

 

فرجام سنوات خدمتیِ فردی که در تمامی سالهای خدمت در جایگاه  انسانی شریف، قدر شناس، در جایگاه کارمندی توانمند، لایق  و  در جایگاه  عاشق خدمت  به مردم  و به معنای  حقیقی کلمه جهادگر است.

 

آقای عصمت یار با خدمات ارزشمند خود در طول خدمت 30 ساله اش، زیباترین و دلپذیرین فرجام کاری برای خود رقم زد  و  مصداق این شعار همیشگی و پایدار است که  معلم  بودن شغل نیست بلکه عشق است، واگذاری از پای نشستن نیست. 

 

 شک ندارم که برادر بزرگم آقا تیمور کارمندی بود و هست  که با سلاح اندیشه و خرد برنامه ریزی، خرد کار دستجمعی  در جایگاه یک کارمند  اجرایی و زحمت کش کار می کرد

 

 کسی که  هیچ گاه از عملکرد خود رضایت نداشت  همواره خود را کارمندی جزء  و باعشق به خدمت می  دانست .

 

اما  کلمات در تجلیل از کسی  که 30 سال خالصانه و عاشقانه در  عرصه تعلیم و تربیت در پست های(تاسیسات، امور تحصیلی، فارغ التحصلان، بایگانی، دبیرخانه، کارشناس منابع انسانی و ...)  با تمام مشکلات و تنگاههای موجود فعالیت کرده  است ، قاصراست اگرچه  همه تلاش مجموعه دانشگاه فرهنگیان این بوده است که رضایتمندی پرسنل خود را درحد توان بدست آورد  ولی  آقای عصمت یار  بعنوان یک همکار پیشکسوت برای دیگران هر قدمی می توانست برداشت و فرجامش، مردانگی، فرجام دوستی وهمدلی شد

 تشکر  :

آن روزها و همه روزهایی که  دلی  هست، یا همه  چیزها سر جای خودش است. فراموش  می کنیم،  افرادی  هستند که بر ما  حق استادی دارند  آنهائیکه خیرخواهان همراه و همراهان خیرخواهی  هستند وهر چه توانسته اند  برای من و ما انجام داده اند  لذا  به قاعده آن کلام شریف “من لم یشکر المخلوق، لم یشکر الخالق   باید  از آنان تشکر و قدردانی  می کردیم که نکردیم . شاید  این فکر در  ذهنمان نقش بسته که فقط باید از ما تشکر کنند  امیدوارم که توان و  فرصت تشکر را برای زمانی که رسیده است داشته باشیم لذا؛

به جبران  اعتمادش

به جبران صداقت و مردانگی اش

به جبران  آن  آرامش  در همراهی اش

به جبران تلاش های شبانه و روزی اش 

به جبران لحظه های پرثمر  خدمت اش

فقط  با اشک تشکر تشکر و.....